ترنم بارون
|
از قیل و قال آدم های اطرافت، از تمام تظاهرها و ادعاهای پوچ این روزهایشان، فاصله میگیری تا درگوشه ای خلوت گرینی و غرق در راز و نیاز با معبودت شوی..............!! و من هرروز کنج همین خلوت؛ فراموش میکنم تمام دغدغه هاو دل مشغولی ها و روزمرگی هایم را، هنگامی که محو خضوع و خشوع نمازت میشوم؛ نمازی که اگر کمی -فقط کمی- بلندترخوانده شود، ویران میکند همه ی کاخ های روی و ریای این روزها را.......!!!
پ.ن: وقتی عبادت کردن تورو باخدای مهربونت میبینم؛حتی همه ی "خدا،خدا" کردن های خودم هم در نظرم خوار میشن.....!!! پ.ن: با مهر و اخلاص به تو که خدا رو یکبار دیگه توی قلب یخ زده ام زنده کردی !! پ.ن:خدا با منه تا تو با من عجینی/ کی گفته بده عشق پاک زمینی؟؟!!
[ پنج شنبه 91/10/21 ] [ 5:55 عصر ] [ همیشه و هنوز من ]
[ ]
مخاطب خاص نوشته هایم، این روزهاعجیب به مخاطب(های) خاص نوشته هایت حسادت می کنم؛ منی که!!! مخاطب خاص هزاران قلم سرکش و وحشی ام..........
-اما باید اعتراف کنم ، همین "من" همه ی دنیایش را می دهد تا حتی برای یکبار هم که شده مخاطب خاص قلمت باشد........!!!
پ.ن:آدم بزرگی که وبعضی وقتا بچه میشه یا بچه ای که بعضی وقتا بزرگ........!!!! مهم نیست زیاد،صداقت کلماتم برام مهم ترن حالا بچگونه یا بزرگونه ;)
[ سه شنبه 91/10/12 ] [ 9:36 عصر ] [ همیشه و هنوز من ]
[ ]
10 سال گذشت و من باز هم در این دنیا؛ بی دستان مهربان و بی هرم نگاهش زنده ام !!! هرچند در ظاهر ولی خب بالاخره؛ نفس میکشم ، شب ها را سحر میکنم و اگر کسی حالم را بپرسد لبخندی میزنم و سکوت میکنم -بگذار فکر کنند که خوبم - :)
_ ولی آخر تو که برایم مثل بقیه نبودی، تو که مثل مردم دنیا ی این روزهایم نبودی، تو که معنی تمام لبخند ها و سکوت هایم را میدانستی؛ تو چرا؟!
چرا این روزها که درد نبودن 10 ساله اش کمرم را از درد خم کرده است؛ بجای اینکه درمان دردم باشی علت آن شده ای؟؟؟!!!!
پ.ن:حرف هایم شاید تلخ اما سینه ام دیگر تاب انبارکردنشان را نداشت ...............!!! پ.ن:باز هم با همان مهر و اخلاص همیشگی به تو که مخاطب همیشه ی این سیاهه های بی سروتهی......!!! پ.ن:تجربه کرده ام؛ گذشت زمان زخم های عمیق را التیام نمی بخشد؛فقط کمک میکند تا به وجودشان عادت کنی...!!!
[ جمعه 91/10/8 ] [ 12:0 صبح ] [ همیشه و هنوز من ]
[ ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |